Freitag, 8. Juni 2007

بیانیه

" همبستگی بين المللی با مبارزات زنان ايران "
.


امروز، پس از بيست وهفت سال تجربه‌ی پر فراز و نشيب، جنبش احقاق حقوق زنان در ايران، با مراجعه به ميثاق‌های بين المللی برای طرح شعار" برابری" و اعلام ضرورت " لغو تمام قوانين تبعيض آميز" قدم به ميدان چالشی سرنوشت ساز نهاده است. در اين چشم انداز، مبارزات زنان پيشرو در ايجاد مراکز فرهنگی، اقدامات گروهی و بر پائی کارزارهای اعتراضی متعدد از جمله کمپین‌های " يک ميليون امضا " و " علیه سنگسار" تلاش‌هائی به غايت اميد آفرين است.
طرح اين گفتارها و پيش برد اين کنش های اجتماعی بی شک و بيش از پيش به گره خوردن خواست "برابری" و"آزادی" خواهد انجاميد. به جرات می توان گفت که در ايران امروز ، جنبش زنان در توازی و تلاقی با ديگر جنبش‌های اجتماعی آزادی خواهانه و حق طلبانه، در مرکز مبارزه برای دمکراسی قرار گرفته است .
با گرد آوردن زنان و مردانی با عقايد و افکار گوناگون در دفاع از خواست برابری، جنبش زنان در ايران کارزاری فرهنگی ـ اجتماعی بر پا کرده که تمامی عرصه‌های قدرت را به پرسش می کشد. چرا که مناسبات ميان جنس‌ها امری اجتماعی ، سياسی و فرهنگی است که همه دامنه‌های زندگی را از خصوصی ترين تا عمومی ترين آن در بر می‌گيرد. از همين رو، همياری در مبارزه برای حقوق زنان هريک از آحاد جامعه را به بازنگری در همه مسائل شخصی و اجتماعی و سياسی دعوت می کند.
امروز در ايران، " بد حجابی" محمل تهاجم روزمره نيروهای حکومتی به زنانی است که به الگوی ايدولوژيک نظام اسلام گرا "نه" می گويند. در همين حال و به واسطه اين تعرضات، حاکمان حضور نيرو های سرکوبگر را در فضای جامعه توجيه و تحکيم می کنند و ترس می پراکنند. اجبار "حجاب " زنان که نماد انقياد آنان است، بدل به ابزاری برای گسترش سرکوب در همه سطوح جامعه شده است.

به واقع موقعيت زنان آينه ای است تمام نما در برابر جامعه که چهره واقعی قدرت مسلط را به وضوح نشان می دهد و رويکرد فمينيستی با روشنگری در باره مناسبات جنسيتی پيچيدگی روابط قدرت را در سطوح گوناگون زندگی اجتماعی آشکار می کند. نمی شود انديشه و عمل فمينيستی را در چهار چوب يک حزب يا سازمان سياسی محدود کرد و درهمين حال نمی توان انکار کرد که منافع سياسی و گروهی نيز در اين ميانه به تقابل برمی خيزند. امری که توجه به آن در موضع گيری نسبت به گفتارها و کردارهائی که داعيه دفاع از جنبش زنان را در سر دارند، حياتی است.

بی گمان در ميانه کارزارهایی که زنان پيشرو ايران بر پا کرده اند اين داعيه‌ها نيز به آزمون گزارده می شوند و بی ترديد میتوان گفت که موضع گيری افراد و گروه ها نسبت به آزادی و برابری زنان نشان دهنده درجه پيگيری اينان در خواست آزادی، برابری و عدالت اجتماعی است.

در چنين شرايط خطيری، ما جمعی از زنان ايرانی در خارج از کشور، که سال هاست برای اعتلای موقعيت زنان مبارزه می کنيم، بر آن شده ايم که در عين حفظ استقلال نظری خود، قدم های هماهنگی برای حمايت هر چه مؤثرتر از اهداف برابری خواهانه جنبش زنان در ايران برداريم. ما در طول اين سالها، علی رغم تنوع عقايد و داشتن ديد گاه‌های نظری و سياسی متفاوت، در عين نه گفتن به " فمينيسم اسلامی" از ضرورت مبارزه مستقل زنان برای احقاق حقوق برابر و کسب آزادی سخن گفته و برای آن تلاش کرده ايم .

اقدام همگام امروزين ما بر پايه حداقل‌های مشترک زير صورت گرفته و ادامه خواهد يافت :

١ـ درک ضرورت حمايت فعال از جنبش زنان در ايران، که با خواست "برابری" در جهت لغو تمامی تبعيضات جنسی با مراجعه به ميثاق های بين الملی ضامن حقوق بشر و آزادی زنان گام برمیدارد.

٢ـ اعتقاد مشترک به اين امر که خواست زنان برای آزادی و برابری را با هيچ توجيه و تفسير از جمله رعايت هويت های قومی، مذهبی و ملی نمی توان محدود کرد. از هم اين رو است که "فمينيسم اسلامی" و" حقوق بشر اسلامی" راه به آزادی و برابری نخواهد برد. حال آنکه همياری اشخاص باورمند به مذاهب گوناگون و يا بی هيچ باور مذهبی در دفاع از ازشهای جهان روای حقوق بشر و آزادی و برابری زنان راه تحقق بهروزی فرد و جامعه را هموار خواهد ساخت.

٣- تلاش در اين جهت که طرح خواسته "برابری" با خواست " آزادی" گره خورده و زمينه هر چه گسترده شدن جنبش زنان را دراتحاد با ديگر جنبش‌های حق طلبانه و دمکراتيک فراهم کند .

٤- يقين مشترک به مبارزه با اجبار " حجاب" که نماد انقياد زنان است و ابزار تثبيت تبعيض جنسيتی.

٥- نظر به اين که دامنه گيری سرکوب می تواند جنبش زنان را به رکود بکشاند و ما در خارج از کشور بااستفاده از امکان آزادی بيان می توانيم، در عين مشارکت در نقد و حفظ استقلال نظری، در حمايت از مبارزه فمينيستی در ايران نقشی ضروری ايفا کنيم.

با توجه به اين حداقل های مشترک و با رعايت آن‌ها، ما افراد اين شبکه، در شهرهای اروپا و آمريکای شمالی به طرح و اجرای اقدامات گوناگون در جهت حمايت فعال از جنبش زنان در ايران دست خواهیم زد.
ما از تمامی زنانی که در اين نقطه نظرات خود را با ما شريک میدانند و به ضرورت اين کنش حمايتی در موقعيت خطير کنونی اعتقاد دارند، صميمانه دعوت می‌کنيم به اين اقدام بپيوندند.
.


" شبکه بین‌المللی همبستگی با مبارزات زنان ايران "
.


دعوت کنندگان :

١- پروین ابراهیم زاده - آلمان
٢- نگار آزموده - کانادا
٣- لیلا اصلانی - آلمان
٤- سیمین افشار - آلمان
٥- الهه امانی - آمریکا
٦- ایراندخت انصاری - فرانسه
٧- فریماه ایجادی - فرانسه
٨- شعله ایرانی - سوئد
٩- آنا آسیه پاک - فرانسه
١٠- مهشید پگاهی سینا - آلمان
١١- کتایون پیرداوری - آلمان
١٢- پروین ثقفی - آلمان
١٣- میهن جزنی - فرانسه
١٤- عاطفه جعفری - آلمان
١٥- گلرخ جهانگیری - آلمان
١٦- قدسی حجازی - آلمان
١٧- مهوش دالائی - آلمان
١٨- هایده درآگاهی - سوئد
١٩- یاسمن درویش - اطریش
٢٠- مهشید راستی - سوئد
٢١- میهن روستا - آلمان
٢٢- پروانه زرگر- آلمان
٢٣- پروانه سپهر- انگلستان
٢٤- سعیده سعادت - آلمان
٢٥- گیتی سلامی - آلمان
٢٦- فرح شریفی - آلمان
٢٧- شهلا شفیق - فرانسه
٢٨- نسرین صادقی - آلمان
٢٩- الهه صدر- آلمان
٣٠- ژاله طالب حریری - آلمان
٣١- شهلا عبقری - آمریکا
٣٢- گیتی عدالتی - آلمان
٣٣- مریم عظیمی - آلمان
٣٤- شهلا فیضی - آلمان
٣٥- منیره کاظمی - آلمان
٣٦- شکوفه کاوانی - استرالیا
٣٧- فاطمه کبیری - آلمان
٣٨- نرگس کرمانشاهی - کانادا
٣٩- سیما محضری - آلمان
٤٠- هما مرادی- آلمان
٤١- میلا مسافر - آلمان
٤٢- اکرم موسوی - آلمان
٤٣- سهیلا میرزایی - آلمان
٤٤- ناهید نصرت - آلمان
٤٥- مریم نوری - آلمان
٤٦- حمیلا نیسگیلی - آلمان
.

Freitag, 27. April 2007

خاموشی جايز نيست

در اعتراض به احکام حبس فعالان فمينيست در ايران
.

در تاريخ ٢٤ آوريل ٢٠٠٧، دادگاه انقلاب در تهران حکم سه سال زندان، شامل دوسال و نيم حبس تعليقی و شش ماه زندان تعزيری برای پروين اردلان و نوشين احمدی خراسانی، دو چهره شناخته شده جنبش فمينيستی در ايران صادرکرد. دليل صدور اين احکام " تبانی و اجتماع جهت برهم زدن امنیت کشور" عنوان شده است .
پروين اردلان و نوشين احمدی خراسانی سال‌هاست در جهت دفاع از حقوق برابر زنان قدم برداشته و قلم می زنند. آنان از جمله پايه گذاران کارزار تغيير برای برابری هستند که کمپين « يک ميليون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز» را به راه انداخته است. اين کمپین که با استقبال بسياری روبرو شده، با ارجاع به چند «ميثاق بين المللی ضامن حقوق بشر ورفع تبعيض» که ايران در شمار امضا کنندگان آن قرار دارد، خواستار لغو تمامی قوانين تبعيض آميزی است که زنان ايران را " نيمه انسان" تلقی می کند. پيگرد و حبس فعالان اين جنبش هدفی جز به سکوت کشاندن اين ندای حق طلبانه ندارد. لازم است ياد آوری کنيم که در روزهای گذشته دادگاه انقلاب اسلامی برای آزاده فرقانی، سوسن طهماسبی و فريبا داودی مهاجر نيز به دليل فعاليت در جهت احقاق حقوق زنان، احکام زندان شامل حبس تعليقی و تعزيری صادر کرده است. قطعا می توان صدور چنين احکامی برای ديگر فعالان جنبش زنان را نیز پیش بینی نمود.

امروز حکومت ايران، با حمله به زنان "بدحجاب"، يعنی زنانی که به الگوی ايدئولوژيک حکومت اسلامی نه می گويند، می کوشد فضای ارعاب را گسترش دهد.
همراه با سرکوب جنبش دانشجوئی و مبارزات صنفی کارگران و معلمان، جنبش فمينيستی را هدف حمله پيگير و مستمر قرار داده است. صدور حکم حبس برای پروين اردلان، نوشين احمدی خراسانی، آزاده فرقانی، فريبا داودی مهاجر و سوسن طهماسبی که جرمی جز دفاع از حقوق زنان ندارند، نشان دهنده عزم راسخ قدرت حاکم برای به سکوت کشانيدن زنان است.
سرنوشتی که حاکمان می کوشند برای زنان حق طلب رقم زنند بار ديگر ياد آور اين واقعيت است که موضوع احقاق حق زنان در مرکز مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی قرار دارد. از اینرو خاموشی در مقابل اين احکام ناروا جايز نيست.
.
ما امضا کنندگان ذیل، همه‌ی نيروهای آزاديخواه، مدافعین حقوق بشر و مدافع آزادی زنان را به اعتراض به اين احکام و دستگیری‌ها فرا می خوانيم. ما با مراجعه به نهادهای بين المللی خواهان لغو احکام حبس و تضمين آزادی و امنيت برای تمامی فعالان جنبش فمينيستی در ايران هستيم:



امضا میکنم

.
.

Mittwoch, 25. April 2007

نامه به دوستانم

دوستان عزيزم

با توجه به تجربه دو ماهه اخير به نظرم رسيد نکاتی را با شما که هميشه با هم در کار و کنش و گفت و گو برای پیش برد جنبش زنان بوده ايم در ميان بگذارم .

پس از رانده شدن به تبعيد ، سال ها پيش با هم به راه پر و پيچ خم مبارزه برای آزادی زنان قدم گذاشتيم . کاری را آغاز کرديم که ما را به چالش هر روز نو شونده دعوت می کرد که نقد انديشگر و رفتاری از آن جدائی ناپذير بود و هست . کافی ست هر يک از ما سال های گذشته را در سر مرور کنيم تا به روشنی اين واقعيت را لمس کنيم که درگير شدن در مبارزه برای حقوق زنان ما را در آن به بازنگری در همه مسائل هستی و نيز به تفکر در زندگی و رفتار شخصی مان دعوت می کند، چرا که جنسيت فقط بيولوژی نيست و تنظيم روابط جنسی و مناسبات ميان جنس ها امری ست اجتماعی ، سياسی و فرهنگی که همه دامنه های زندگی را از اجتماعی ترين تا خصوصی ترين آن در بر می گيرد. شايد به همين دليل باشد که فمينيسم نه يک ايدولوژی بلکه زاويه نگرشی است که بر گوشه های تاريک مناسبات قدرت نور می تاباند . شايد به همين دليل باشد که نمی شود انديشه و عمل فمينيستی را در چهار چوب يک حزب يا گروه سياسی محدود کرد در عين اين که نمی توان حضور و تقابل فمينيسم را در اين عرصه ناديده گرفت و انکار کرد که منافع سياسی و گروهی نيز در اين ميانه به تقابل برمی خيزند . امری که توجه به آن در موضع گيری نسبت به گفتار ها و کردارهائی که داعيه دفاع از جنبش زنان را در سر دارند حياتی است. امری که گاه اين موضع گيری را پيچيده و دشوار می کند .
امروز، تحول جنبش فمينيستی در ايران و گره خوردن آن با چالش جدی و سرنوشت ساز با حکومتی ايدولوژيک اين دشواری را دو چندان ساخته. پس از بيست و هفت سال تجربه ، آرام آرام شاهد رو دروئی هر چه مشخص تر جنبش زنان با ايدولوژی حاکم هستيم . خواست برابری با اعلام ضرورت لغو تمام قوانين تبعيض آميز با مراجعه به ميثاق های بين المللی جلو ه گر چنين حرکتی است. طرح خواست " برابری" در برابر" انصاف" - که شعار اسلام گرايان و نيز ديگر بنياد گرايان مذهبی است - گامی است مهم در اين راه. بردن چنين گفتاری به ميان مردم وجه ديگری از اين اقدام است که اهميت آن غير قابل انکار است. طرح اين گفتار و پيش برد اين کنش اجتماعی بی شک و بايد به طرح شعار آزادی و از جمله به آزادی پوشش بيانجامد و اين چالش عمد ه ای است که در برابر اين جنبش قرار دارد و هم اکنون نيز گرايشات متفاوت بر سر آن با هم در برخوردند. در ربط با اين امر مسلما جدل بر سر جايگاه مذهب هم مطرح است و موضوع جدال .
من بر اين اعتقادم که فمينيست ها در خارج از کشور بايد اولين کسانی باشند که اهميت اين نکات را در يافته و با نظر و عمل خود در پيش رفتن جنبش در راه آزادی و دمکراسی هم‌ياری کنند . به گمان من رفتار و کردار نفی يا سکوت تنها آب به آسياب فمينيسم اسلامی خواهد ريخت و فراتر از آن به جمهوری اسلامی خدمت می کند. من بر اين نظرم که فمينيست ها در خارج ازکشور در عين تعميق جدل انديشگی و حفظ نظر و عمل مستقل خود در شرايط آزادی ، با بهره گيری از امکانات اين آزادی می بايد بتوانند در حمايت از اين جنبش و تمام حرکات فمينيستی در ايران حاضر باشند .
با توجه به اين نکات و با توجه به وضعيت ايران شايد لازم باشد کسانی که با چنين وضع گيری موافقند گرد هم آيند و حرکات هماهنگی انجام دهند .
فکر کردم شايد در ميان گذاشتن اين فکر بتوان ما را به چاره جوئی در اين راه ياری کند . تا نظر شما چه باشد . منتظر پاسخ هستم .

با مهر
شهلا شفيق